شرمنده می کند فرزند را
دعای خیر مادر در کنج خانه ی سالمندان .
خورشید
هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما زودتر از او به خانه بر می گردد !
به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !
سرم را نه ظلم می تواند خم کند نه مرگ ، نه ترس
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم
قند خون مادر بالاست
دلش اما همیشه شور می زند برای ما
اشکهای مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش
دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید
حرفها دارد چشمان مادر گویی زیرنویس فارسی دارد
دستانش را نوازش می کنم داستانی دارد دستانش
دست پر مهر مادر تنها دستی ست
که اگر کوتاه ازدنیا و جهان هم باشد
از تمام دستها بلند تر است
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!!
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : بازم من شیرم…
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو
پسر میگه : بابا تو شیری…!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر بیان داشت و گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا
مادر
تنها کسیست که میتوان “دوستت دارم”هایش را باور کرد
حتی اگر نگوید
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه
اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش!
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی!
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکان و نوجوانانه تو، بیداری!
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد!
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن….
پدرم هر وقت میگفت “درست میشود”…
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت…
کهکشانها کو زمینم؟
زمین کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانه ام؟
معنای این همه سکوت چیست؟
من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من ای زمان؟!
کاش هرگز آنروز از درخت انجیر پایین نیامده بودم!
کاش!
حسین پناهی
اگر 4 تکه نان بسیارخوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مادر است
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود
ولی پدریک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و بسیارسخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد
بیایید قدردان باشیم …
تو 10 سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم”
تو 15 سالگی : ” ولم کنین ”
تو 20 سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم”
تو 25 سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون”
تو 30 سالگی : ” حق با شما بود”
تو 35 سالگی : “میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
تو 40 سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم”
تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن …!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم…
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست …
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن
وقتی بزرگ و عظیمتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!
به سلامتی همه مادرای دنیا
پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه
بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: